خانه » ورزان » ورزش ها » کوهنوردی » آزادکوه یا شاهزاده کج گردن
آزادکوه

آزادکوه یا شاهزاده کج گردن

“تو را من چشم در راهم”

در یک روز زیبای بهاری به ویژه اردیبهشت ماه، از پایانه ی آزادی با خودروهای گروهی تهران را پشت سر می گذاریم و وارد جاده ی کوهستانی و پرجاذبه چالوس می شویم. هرچه از آبادی دورتر می شویم، رنگ حقیقی طبیعت بیشتر خود را نشان می دهد. خود را فریفته ی جادوی کوهستان می بینی و به هیچ باطل السحری برای رهایی نیاز نداری.

گفت از شهرها کدامین خوشتر است         گفت آن شهری که در وی دلبر است     “مولوی”

آری! وقتی کوه باشد آدمی هم عاشق تر است و استوار و سرخوش. شوربختانه زندگی ما درخطر است. کمتر جایی را در حریم رودخانه می یابیم که پاک مانده باشد و از زباله در امان. سرچشمه ها آلوده است و رودها آلوده تر؛ بیم آن می رود که آیندگان داستان کوهستان و پاکی اش را تنها در کتاب ها بخوانند و در فیلم های گذشته ببینند.

تونل کندوان را رد می کنیم و پس از پیمودن ۵ کیلومتر به “پل زنگوله” می رسیم. پیاده می شویم و آبی می نوشیم و در گوشه ای زمانی کوتاه خود را یله می کنیم. اینجا امکانات بهداشتی هم دارد. آنگاه برمی خیزیم و از آن سوی پل سواره راه “یوش-بلده” را در پیش می گیریم. راه آسفالت خوبی ندارد. برف و باران و سرما تنش را زخمی کرده است و دردمند از بی مهری روزگار. به هر روی با احتیاط می رویم و خود را به روستای “کلاک بالا” می رسانیم و از دور سلامی به آزادکوه می کنیم و پیاده می شویم.

در مسیر آزادکوه

در مسیر (عکس از افشین نعمتی فرستنده آقای آزادی)

همواره با یاد نیما به آزادکوه می اندیشیدم که در شعرهای نمادینش رمزی است بر این “کهن مرز و بوم”.

این اندیشه برجانم چنگ انداخته بود و رهایم نمی کرد تا برآن شدم که با دوستان از فراز آزادکوه “یوش” را ببینیم و زمانی خود را همراه با افکارش کنیم.

صبح زود در روستای “کلاک بالا” بودیم. مردم در خواب بودند و هیچ جنب و جوشی جز نغمه آسمانی پرندگان و زمزمه ی حرکت همیشگی آب بر بسترش نبود.

آرام با نگاهی به این قله ی تنها، راه افتادیم. از کنار جوی به سوی جنوب می رفتیم. کبک ها گاه خرامان خرامان راه می رفتند و گاه شتابان پرمی کشیدند. راه خوب بود و بی سنگلاخ. زمانی از چپ رود می رفتیم و گاهی از راست. به گوسفندسرای ده که نزدیک بود، رسیدیم. باز به راهمان ادامه دادیم. آزادکوه در آن بالا نمایان بود و تکه ابری بر آن سایه گسترانیده. غرق در دریای خیال و مات از این همه زیبایی که ناگهان در برابر آبشار بودیم و چند چادر کوهنوردی در پیرامونش برپا. زمان تا آبشار ۷۵ دقیقه.

رودخانه پس از کلاک

رودخانه پس از کلاک

صبحانه در زیر صخره و در هوایی سرد که وزش باد تندی اش را بیشتر می کرد، در کنار هم و درصفا و شادی صرف می شد. ناشتایی ای کامل. بعد به آفتاب پناه بردیم تا اندکی گرم شویم و هم آب سرد و گوارای کوهستان را برای صعود برداریم.

وسیله های اضافی را در میان صخره ها جای دادیم و کم کم آغاز رفتن کردیم. از دست چپ آبشار بالا رفتیم. نخست راه خشک بود اما زود به چمنزاری که نمناک بود و براثر رعد و برق شب گذشته قارچ تازه سرزده بود و چون دکمه های صدفی جای جای آن را زینت داده بود، پای گذاشتیم.

آن سوی دره که قله خود را پوشانده بود صخره های یکپارچه سهمناک و در پایین خرده سنگ های ریزشی که امکان صعود از آن وجود نداشت، هویدا بود. از آبشار تا گردنه ی “چورن” شیب کوه ملایم بود و ساعتی بیشتر زمان نبرد که خستگی نداشت. انگار گل گشتی بود در بهشت کوهنوردان.

گردنه چورن

گردنه چورن

از این جا شیب رو به شمال تند می شود. البته یال جنوبی را می بایست می پیمودیم که چاره ای جز این نبود. در گذشته کوهنوردان از روستای “نِسِن” می رفتند و تا به گردنه برسند، یکروز راه می پیمودند و شب مانی داشتند. کم کم گرفتاری های روزگار آرامش را از همه گرفت و بیشترین، راه یکروزه را برگزیدند و آن انتخاب مسیر شرقی آزادکوه بود یعنی “کلاک بالا” که از سر جاده ی “یوش-بلده” ۵ کیلومتر دورتر است اما به قله نزدیک تر.

گروه کوهنوردی در مسیر قله آزادکوه

گروه کوهنوردی در مسیر قله آزادکوه (آقایان آزادی، سلیمانی، کورش لی، دکتر مهران و آقا رضا و …)

سربالایی لحظه لحظه تندتر می شد و تیزتر. راه، پاکوب مشخصی داشت و ما آن را با حرکت مارپیچ می پیمودیم و نفس های عمیق می کشیدیم. تا سرانجام توانستیم “شاهزاده ی کج گردن” را در پیشاروی خود مغرورانه ایستاده ببینیم. و به این کوه یگانه با شوق درود بفرستیم و به کهنسالی اش احترام بگذاریم و سرفرود آوریم و خدای را سپاسگزار باشیم که باری دیگر ناظر بر بزرگی و عظمتش شدیم.

آقای آزادی بر فراز قله

آقای آزادی بر فراز قله آزادکوه و دورنمای دماوند

آزادکوه یک مسیر دیگر هم دارد که از جاده ی دیزین و از دره ی “وارنگ رود” صعود می شود. از دشت “کمانکوه” به یال می رسند و پای بر چمن های سرسبز قد کشیده ای می گذارند که دوستان کوهنوردی همچون “اکبرآقا هوشیار” آن را بهشت رویایی مسیرهای کوهنوردی البرز می دانند. البته آنانکه قصد رسیدن به آزادکوه را از این مسیر دارند باید وقت زیادی برایش بگذارند تا به قله ای دست یابند که از سه طرف آزاد است و تنها از یال جنوبی به کوهستان پیوسته است.

اکبرآقا هوشیار در آزادکوه از کمانکوه

اکبرآقا هوشیار در آزادکوه از کمانکوه

کوه ها و قله های بیشماری اطراف ما را فراگرفته بودند که نزدیک تر از همه “کمانکوه”، “سرماهو” و “یخچال” در جنوب بودند. زمان ۷۵ دقیقه از گردنه تا قله. به امید صعودی دلچسب برای شما.

تابلو راهنما بر قله آزادکوه

تابلو راهنما بر قله آزادکوه

 

درباره عبدالرضا سلیمانی

1 دیدگاه

  1. سلام وتشکر ازمتن شیرین وزیبای شما.
    همراه با خواندن گزارش وپرواز روح جسم هم احساس سرخوشی میکند.
    ممنون اززحمات شماپاینده باشید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

*

bigtheme